![]() |
شنبه 29 ارديبهشت 1392 |
سلام حادثه رفته و من دنبال اون خونم
چقد اینجا هوا خوبه ولی دیگه نمی تونم
شبا هر بار که خوابیدم منم از خواب تو خوندم
داری میری بدون من تو رو انگار ترسوندم
دارم میرم تو اون خونه حسابی عاشقت میشم
اگه امکان داره یکبار فقط یکبار بیا پیشم
تویی خواب و خیال من همین می مونه و دردم
چقد این حس من خوبه که دنبال تو می گردم
شب و روزم به فکر تو داری میری که تنها شم
ولی می خوام که تا آخر همیشه عاشقت باشم
گره خورده به چشم تو تموم هستیم جونم
ندزد از من نگاهت رو که چندین ساله مجنونم
چقد بد میشه میری تو دلم دلتنگ و پر میشه
چشام از دروی چشمات دیگه ابری و تر میشه
شب و روزم به فکر تو داری میری که تنها شم
ولی میخوام که تا آخر همیشه عاشقت باشم
نظرات شما عزیزان:
![]() نویسنده : سعید محمدی( فارغونی)
![]() |