![]() |
یک شنبه 23 ارديبهشت 1392 |
می نویسم تو را مرا خوابم از تو از پنجره همین دیوار
حس دلداری دوتا شیشه حس تکرار پشت یک تکرار
اینکه این میز هم برای خودش قلب و جان دارد و... و شاید عشق
شاید او هم برای معشوقش_ صندلی_ می سراید و هربار
صندلی را جدای از هر چیز می توان که شبیه انسان کرد
دست و پا داد و قلبی از خوبی من که دیدم تو هم بیا یکبار...
امتحان کن برای تو خوبست حس بگیری کنار این بازی
بازی شیشه و شکستن تا_ میز تکرار عشق را بردار_
بازی این در و همین دیوار بازی پنجره_ کمی عاشق_
شیشه ها را به سنگ می کوبد طنز تلخش نمی دهد آزار
از صدای دو پای آبی ها، گربه ی حاجی آقام هم مرده
با همین عشق و این تلاقی ها گرمی دست من شده خودکار
عشق را می شود_ تو معنی کن_ یک در و پنجره همین دیوار
حس یک صندلی کنار میز حس تکرار پشت یک تکرار
نظرات شما عزیزان:
![]() نویسنده : سعید محمدی( فارغونی)
![]() |